خبرگزاری حوزه | روایتی از نامه عالیجناب خاکستری!!
۱. نامه موسوی خوئینی ها به رهبرانقلاب نشان می دهد اصلاح طلبان در انتخاب بین مرگ و زندگی، مرد سایه خود را از مخفیگاه سیاست بیرون کشیده اند. خوئینی ها مردِ روز مبادای اصلاح طلبان تندرو است! کمی شتاب زده عمل کرد!!
۲. اصلاح طلبان از یکی دو سال پیش درصدد تحقق پروژه عبور از خاتمی بودند! گویا حالا وقتش فرا رسیده! عبور ازخاتمی و عارف به خوئینی ها و نوری با پادویی و میدان داری حجاریان و تاجزاده! عبور از میانه رویی اصلاح طلبانه به رادیکالیسم افراطی!
۳. این نامه نشان می دهد اصلاح طلبان تندرو برای فرصت باقیمانده تا انتخابات می خواهند سرنوشت خود را از سرنوشت روحانی و دولتش جدا کنند!
۴. تندروهای اصلاح طلب (بخوانید تجدیدنظر طلب) می خواهند این بار با پرچمداری مطالبات اقتصادی مردم به میدان بیایند و با نشانی غلط، رهبری را مقصر اصلی مشکلات قلمداد کنند و نوک پیکان حمله را به سمت رهبری بگیرند!
۵. خوئینی ها می کوشد بگوید؛ دولتها کاره ای نیستند! جان کلام او این است که در سیاست های کلان کاره ای نیستند.
او با زبان بی زبانی می خواهد بگوید تا کی باید با آمریکا مبارزه کنیم؟ و رهبری اجازه سازش ندهد؟ از توئیت های تاجزاده و تحلیل های حجاریان و ... معلوم است. آنها تقسیم کار کرده اند! حرفهای کلی را خوئینی ها زده و پادوهای رسانه اش آن را شرح می دهند!
۶. دستان خالی دولت مورد حمایت اصلاحات، آنها را به سمت بحران موجودیت پیش برده است! ماه های آینده تا انتخابات برای آنها بازی مرگ و زندگی است!
۷. تندروهای اصلاح طلب (بخوانید تسلیم طلب) برای ماه های آینده دو هدف را دنبال می کنند:
اول- جلوه دادن عدم سازش با آمریکا به عنوان مشکل اصلی و القاء و رواج آن در بین مردم؛
دوم- تلاش برای تحقق مشارکت حداقلی در انتخابات آینده ریاست جمهوری و زیر سؤال بردن مشروعیت نظام؛
۸. اینها نشان داده اند همیشه نگاهی به کف خیابان و آشوب های خیابانی داشته اند! تیرماه ۷۸، فتنه ۸۸، فتنه ۹۶، فتنه ۹۸ گواه این ادعاست! زمانی بهانه مطالبات سیاسی بود؛ حالا مطالبات اقتصادی!
۹. جان کلام خوئینی ها این است! کشور مشکلات دارد. علت العلل مشکلات عدم تعامل با آمریکاست؛ کسی که نمیگذارد با آمریکا کنار بیاییم، رهبری است! پس مقصر ایشان است!
۱۰. این تمام حرف ناگفته مردی است که روزی خود را پرچمدار فتح لانه جاسوسی می دانست! مردی که سال ها قبل از انقلاب، شهید مطهری خطر او را به یارانش گفته بود! مردی که شاگردان اول تفسیرش رهبران گروهک فرقان بودند.
۱۱. از دوسال قبل جلساتی در منزل عبدالله نوری برگزار می شد. جلساتی با عنوان فقه سیاسی که نفی اسلامیت با محوریت ولایت فقیه هدف آن بود. جلساتی که شعارش "جمهوری تمام عیار" بود.
این نامه محصول آن جلسه است. طبعا بخشی از این تقسیم کار بر عهده ی عناصر تجدید نظرطلب حوزوی است. حوزویان انقلابی برای پاسخگویی هوشمندانه و عالمانه باید آماده باشند!
۱۲. نکته اصلی!
درد اصلاح طلبان بحران هویت نیست! بحران موجودیت است. مشکل اصلاح طلبان دستان خالی از کارنامه مثبت نیست! مشکل ایشان نداشتن دولت نیست! مشکلشان فقدان شعسا نیست! درد اصلاحات یک درد بزرگ و مزمن است که در تاروپود این جبهه رسوخ کرده است؛ "درد بی آرمانی" همین درد آنها را به حرکت های تندروانه و انتحاری می کشاند! طبعا از این پس از این تحرکات بیشتر خواهیم دید! البته از این نمد هم کلاهی نخواهند بافت! البته عِرض خود می برند و زحمتِ نظام و مردم می دارند.
به قلم: عباس فردوسی
نظر شما